اولین مسافرت آقا ارمیا
اواخرمهرماه تصمیم گرفتیم که برای زیارت امام رضا به مشهدمقدس بریم و پسرم رو هم برای اولین بار
به پابوس آقا امام رضا ببریم بنابراین قرار شد که به اتفاق خاله جون عصمت و ضحی جونی و خاله جون
عارف با هم بریم بار سفر بسته شد و 27 مهر روز شنبه ساعت 2 حرکت کردیم هوا خیلی خوب بود و
بابایی گازش رو گرفت که به شب برنخوریم و زودتر برسیم به همین خاطر تو راه زیاد توقف نکردیم فقط
جنگل گلستان رو که رد کردیم برای خوندن نماز و چای خوردن یه یک ساعتی وایستادیم و بعدش به
راهمون ادامه دادیم حوالی ساعت 11 بود که رسیدیم و به خونه خاله معصومه شون رفتیم و خاله یه
چای دبش و لب سوز به ما داد که خیلی چسبید و بعدش رفتیم تا استراحت کنیم.
فرداش بعد از صبحانه خوردن به حرم مطهر رفتیم و چون قرار بود 2 روزه باشیم تموم کارامون رو عجله ای
انجام دادیم هوا خیلی سردشده بود یه چندجایی که می تونستیم رفتیم و کمی واسه وروجک ها یعنی
آقا ارمیا و ضحی جونی خرید کردیم و قرارشد که سه شنبه صبح حرکت کنیم هیچ کدوممون دلمون نبود
بریم هنوز خستگی از تنمون نرفته بود من صبح حرم رفتم و بعدازظهر برگشتم و بالاخره بارون شدید شد
و راهها بسته شد و من و بابایی تلفنی مرخصی گرفتیم و با خیال راحت تا جمعه موندیم و روز 5شنبه
عیدغدیر بود و با خاله جونها و خاله معصومه به خونه چند سادات رفتیم .
روز جمعه ساعت 8 صبح به سمت گرگان حرکت کردیم و تو راه باباامان برای خوردن ناهار توقف کردیم و
ساعت 8 گرگان بودیم از راه به خونه باباعلی رفتیم و بعدازشام خوردن به خونه اومدیم.