مرواریدهای آقا شازده

قربون پسر ماهم برم که امروز 5شنبه 8خرداد  11 ماهه شد.

دومین جفت دندونای بالای آقا ارمیا 3اردیبهشت نمایان شد پسرم خوشگل شد اون لثه های بی دندونش دیگه داره پر میشه مامانی ......

من و آقا ارمیا و خاله جون عارف آخر اردیبهشت با هم به بهشهر رفتیم یه سر به دانشگاهمون هم زدیم تا کارهای فارغ التحصیلی رو انجام بدم و بعدش برای دیدار دوست قدیمی مامانی و برای دیدن گل پسر تازه متولد شدش یعنی علی آقا به خونشون بهشهر رفتیم و یه شب رو باهم بودیم و فرداش به سمت گرگان حرکت کردیم.

سومین مرواردیدهای پسرم که به عبارتی میشه پنجمی هم اول خرداد خودش رو نشون داد  و الان گل پسرم 5تا دندون داره .

گل پسرم دیگه قشنگ هرجا بخواد میره البته هنوز چهاردست وپا میره گل پسری تا ببینه من و باباییش دور وبرش نیستیم اولین کاری که میکنه ایکی ثانیه رو پله های آشپزخونه حاضره ماهم بدو بدو میگیریمش تا خدای نکرده  

زمین نخوره و چیزیش بشه این وروجک داخل آشپزخونه هم که میاد فقط کفگیر وملاقه دستشه دیگه بعدش هم میره سمت گاز درش رو میچسبه و بلند میشه و گاهی وقتها در پایین گاز رو وامیکنه هرچی توش هست رو

میکشه بیرون الانم تازه یاد گرفته اگه وسیله ای زیر کابینت ها باشه رو بیرون میکشه اینقد بلا شده این ناز پسری که نگووووووووووووووووووو.

کلماتی که آقاارمیا تا به این سن 11ماهگی رسیده ادا میکنه:

بابا-  مامان - مه مه (غذا)-بده بده - بده به من - بگیر بگیر - جی جی -آبه (آب) - وکلمات نامفهوم دیگه

(به به)وقتی غذا میخوره میگه به به اینقدر سرش رو میچرخونه و تکون میده و میگه و اصلا هم ولکن ماجرا نیست این آقا شازده.

آقا ارمیا یه ذره لجباز هم شده خدانکنه وسیله ای رو از دستش بگیری جیغ میکشه و نمیدونم زیر لب چی میگه مثلا داره با ما دعوامیکنه قربون دعواکردنت مامانی اینکارها خوب نیست روحیه ی لطیفت رو خراب میکنه گلم.