آقا ارمیاآقا ارمیا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

کودکانه

دفتر خاطره

آقا ارمیا رو از 4 ماه و نیم داخل روروئک گذاشتم که البته هنوز پاهاش کامل به زمین نمیرسه ولی بازی میکنه  و دوست داره مخصوصا فرمان روروئک رو همیشه میخوره ارمیا جونم کلا هر چی دم دستش بیاد تو دهنش   میذاره راستی این رو نگفتم پسرم خیلی ددری شده فقط دوست داره بره بیرون به مامانی و باباییش رفته آخه من و بابایی آخر بارداریم خیلی بیرون می رفتیم هوا هم عالی بود نه سرد بود و نه خیلی گرم بالاخره  یک  دقیقه خونه بند نمیشدیم یا خرید بودیم و واسه این وروجک وسیله می خریدیم  یا پیاده روی می رفتیم .  پسر گلم 5 ماه و نیم که بود صداشو سر میده و جیغ می کشه مخصوصا موقعی که داخل روروئک...
6 فروردين 1393

خاطرات گل پسر مامان آقا ارمیا

   پسر نازنینم واسه خودش آقا شده آقا ارمیا نزدیک3 ماهشه خیلی دوست داره صحبت کنه وقتی باهاش حرف میزنیم گوش میده بعد سعی میکنه که ادا کنه من و بابایی با آقا ارمیا تمرین میکنیم وقتی به پسرم میگم بگو   بابا   و براش درست تلفظ میکنم تلاش میکنه که تکرار کنه و میگه   با   بعد از کمی مکث ـ باـ    بعدی رو میگه و من قربون اون بابا گفتن با فاصلش میرم مامانی گلم، باباییش هم با آقا ارمیا کلمه مامان رو تکرار می کنه و پسرم ماما رو به چه قشنگی با اون صدای ظریفش میگه   . و...
6 فروردين 1393

اولین مسافرت آقا ارمیا

اواخرمهرماه تصمیم گرفتیم که برای زیارت امام رضا به مشهدمقدس بریم و پسرم رو هم برای اولین بار به پابوس آقا امام رضا ببریم بنابراین قرار شد که به اتفاق خاله جون عصمت و ضحی جونی و خاله جون عارف با هم بریم بار سفر بسته شد و 27 مهر روز شنبه ساعت 2 حرکت کردیم هوا خیلی خوب بود و بابایی گازش رو  گرفت که به شب برنخوریم و زودتر برسیم به همین خاطر تو راه زیاد توقف نکردیم فقط جنگل گلستان رو  که رد کردیم برای خوندن نماز و  چای خوردن یه یک ساعتی وایستادیم و بعدش به   راهمون ادامه دادیم حوالی ساعت 11 بود که رسیدیم و  به خونه خاله معصومه شون رفتیم و خاله یه چای دبش و لب سوز به ما داد ...
6 فروردين 1393

جشن ختنه سوران + عکس های آقا ارمیا

من و بابایی تصمیم گرفتیم که آقا ارمیا تو تابستون ختنه بشه و جشن ده روزگی با جشن ختنه سوران رو با هم بگیریم واکسن 2 ماهگی پسرم 9 شهریور زده شد و بعد از واکسن زدن پسرم روز 21 شهریور ساعت 18 روز 5 شنبه به روش لیزری ختنه شد قربون پسرم برم خیلی گریه کرد ما هم خیلی پشیمون شدیم ولی چاره ای نبود بالاخره باید این کار انجام میشد حداقل وقتی بزرگ بشه یادش نمی مونه ولی خداروشکر بعداز اینکه خونه آوردیمش بی قراری و گریه نکرد روز شنبه به دکتر نشون دادیم گفت میتونین حموم ببرینش به خونه مامان بزرگ رفتیم و پسرم رو حموم برد . چندتا از عکسهای  بعداز ختنه آقا ارمیا   به دلیل اینکه تو تابستون مراسم زیاد بود ...
6 فروردين 1393

خاطرات تابستان 92 آقا ارمیا

ماه مبارک رمضان سال92اولین ماه رمضونیه که پسرگلم در کنار ما و سر سفره با ما همراهه.بالاخره ماه  ماه رمضان هم با بچه داری گذشت . آخر مرداد ماه عروسی عمو علی اصغر بود و من واسه پسرم دنبال لباس بودم  مگه واسه این وروجک لباس مجلسی می شد پیدا کرد اونم پسرونه و نه که آقا ارمیا کوچولو بود همه ی لباسها واسش بزرگ بود بالاخره بعد از چند روز گشتن تو بازار تونستم لباس پیدا کنم . برای عروسی یه چندروزی خونه مامان بزرگ در رفت و آمد بودیم خیلی خوش گذشت. اولین بار تو مردادماه بود که با پسرم به دریارفتیم البته خاله جون عصمت و ضحی جونی و خاله جون عارف هم بودند باد ملایمی می وزید. این هم عکس های لب دریا...
21 اسفند 1392

ماه رمضان ماه نزول قرآن مبارک.

رمزها در رمضان است، خدا می داند               برتر از فهم و گمان است، خدا می داند موسم بندگی چشم و زبان و گوش است       نه همین صوم دهان است خدا می داند بار عام و، همه مهمان خداوند کریم                 ماه آزادی جان است، خدا می داند . . .                     ...
17 اسفند 1392

خاطرات اولین روزهای آقا ارمیا

  پسرم برگ گلم وقتی که به خونه اومدی 3 روزه بودی پسرم از روز چهارم یه ذره زردی گرفت و برعکس شیر هم که باید می خورد و خوب می شد نمیخورد مجبور شدیم ببریمش دکتر تا زردیش بدتر نشه دکتر شیرخشک تجویز کرد هر کاریش میکردم شیر بخوره نمیخورد و گریه میکرد تمومه روز سعی میکردم  ولی موفق نمی شدم گل پسر بالاخره منو به گریه انداخت و خاله جون عصمت خیلی کمک کرد تااین شیطون بلا شیربخوره چون خاله جون عصمت هنوز ضحی جون رو شیر می داد این تنبل خان من شیرخاله جونش رو خوب می خورد ولی مامان جونش رو اذیت میکرد باباییش هم تندی  میرفت شیرخشک آماده میکرد و بهش می داد تا زردیش زودتر خوب بشه. پنجمین روز بابای...
17 اسفند 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودکانه می باشد